حــیـــــات

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

تبدیل تهدید به فرصت

29 اردیبهشت 1398 توسط سماق

 

 

اللَّهُمَّ اجْعَلْ

مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي

مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ، وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ، وَ تَدْبِيراً عَلَى عَدُوِّكَ،

وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِي

مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ أَوِ اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ

نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَكَ، وَ إِغْرَاقاً فِي الثَّنَاءِ عَلَيْكَ، وَ ذَهَاباً فِي تَمْجِيدِكَ، وَ شُكْراً لِنِعْمَتِكَ، وَ اعْتِرَافاً بِإِحْسَانِكَ، وَ إِحْصَاءً لِمِنَنِكَ.

خدایا شیطان به دل من آرزوی چیزی را می اندازد که به دیگری داده ای، فکرم را درگیرش می‌کند  تا جایی که آرزو کنم که آنچه به او داده‌ای را از او بگیری و به من بدهی. خدایا کاری کن که آن چه که میلش را به دلم می‌اندازد، یاد عظمت تو  را در دلم بیاندازد و آنچه که فکرم را مشغول می‌کند، به تفکر در قدرت تو بیانجامد و آن آرزویی که تو دوست نداری در حق مؤمنی بکنم، به سوی دشمن تو افکنده شود.

خدایا شیطان به زبان من سخنانی جاری می‌کند.که از جنس ناسزا، بیهوده‌گویی ،آبرو بردن یا گواهی دروغ دادن یا غیبت مومن غائب یا بهتان بستن به شخص حاضر و شبیه به این موارد است. خدایا تو از پیش خودت کاری کن که این واژگان به سخنانی از جنس حمد و ثناء برای خودت تبدیل بشود. آنها را به سخنانی از جنس شکر به نعمتها، اعتراف به احسانها و شمارش منت‌های خود تبدیل کن.

صحیفه سجادیه، دعای مکارم اخلاق،دشمن شناسی،روش شناسی،ذکر.

 

 

 نظر دهید »

خوش آمد گویی

22 اردیبهشت 1397 توسط سماق

یک هفته است که همه مدارس علمیه شهر ما منتظر مهمان هستند. مهمانی از شهر مقدس قم که برای بازدید تشریف می آورند.گفتم بازدید،یاد بازرس هایی افتادم که به مدرسه می‌آمدند.یادمه سال سوم ابتدایی وقتی آقای بازرس سرزده در کلاس را بازکرد و آمد تو.خانم معلم ما که یک خانم چادری و مومنی بود،از رفتار آن آقا بسیار ناراحت شد و به او تذکر داد.اما وقتی از قبل خبر داشتیم که قراره بازرس بیاد،هیجان خاصی به آدم دست می داد.
مهمان این هفته شهر ما که کلی مدارس را به تکاپو واداشته است،کسی نیست جز آقای عبدالکریم بهجت پور،مدیر حوزه های علمیه خواهران سراسر کشور که البته حتما با یک گروه تشریف می آورند.
اما جالبه که آشنایی ما با آقای بهجت پور برای وقتی بود که دوره قرآن و عترت در قزوین برگزار می شد و آقای صالحی کتابی را تدریس می کردند که برای آقای بهجت پور بود.در واقع سبک تفسیر تنزیلی قرآن را ایشان با همت خود و همکارانشان احیاء کرده بودند.بعد از پایان دوره در حال نوشتن تکالیف دوره بودم که کنجکاو شدم درباره این روش تفسیری مطالبی  را در اینترنت جست و جو کنم.توی همین وب گردی بودم که با چهره ایشان هم آشنا شدم و اما یک دفعه یک چیزی دیدم که خیلی برایم عجیب و جالب آمد.یکی از مدارس علمیه، انتصاب ایشان را به مدیریت حوزه های علمیه خواهران تبریک گفته بود.باورم نمی شد که آقای جمشیدی بی خبر رفته باشند و این مولف محترم که ما ایشان را به عنوان مرجع علمی دوره قرآن و عترت می شناختیم ،جای ایشان آمده باشند.به هر حال این میز و صندلی امانت است و همه ما امانت‌دار.سطح و اندازه میز هم فرقی نمی کند.تمام دنیا هم که زیردست آدم باشد،باید یک روز بگذارد و برود.خوش به حال آن کس که از این فرصت برای رونق دین و آیین این مرز و بوم استفاده کند و در عین حال، دینش هم سالم بماند. به هر حال از همین جا تشریف فرمایی حجت الاسلام و المسلمین آقای بهجت پور را به دیار مینودری قزوین خوش آمد می گویم و امیدوارم سابقه قرآنی ایشان برای اعتلای حوزه های علمیه چراغ راه باشد.والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 4 نظر

آخرین جمعه

21 اردیبهشت 1397 توسط سماق

خواهرم می پرسد؛چند روز دیگه به ماه رمضان مونده؟این عادت همیشگی ماست که وقتی نزدیک یک چیز میشویم،روزشماری می کنیم.تقویم بادصبا را از روی موبایلم  نگاه می کنم.امروز آخرین جمعه ماه شعبان است. احساس میکنم چه قدر دچار غفلت بوده ام .ناخوداگاه نرم افزار مفاتیح الجنان را روی صفحه گوشیم باز میکنم.عناوین اعمال را که میبینم خدا را شکر  میکنم که حداقل به مراسم احیای نیمه شعبان که در مدرسه برگزار شد،رفته ام.اعمال آخرین  روزهای ماه شعبان را جست و جو میکنم.روایتی از امام رضاست که میفرماید هرکه سه روز آخر شعبان را روزه بگیرد و به ماه رمضان وصل کند،ثواب دو ماه روزه برای او نوشته  میشود.در ته قلبم احساس امید میکنم..اما روایت دوم را که می‌خوانم متوجه می‌شوم که همه چیز روزه داری نیست.آمادگی برای ورود به ماه رمضان اخلاص میخواهد.این روایت از ابوالصَّلْت هَروی از امام رضا علیه السلام است که میگوید: در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت امام رضا علیه‌السلام رفتم؛ حضرت فرمود که« ای ابوالصَّلْت! اکثَر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس تدارک و تلافی کن در آنچه از این ماه مانده است تقصیرهایی را که در ایّام گذشته این ماه کرده ای و بر تو باد که رُو آوری بر آنچه نافع است برای تو و دعا و استغفار بسیار کن و تلاوت قرآن مجید بسیار کن و توبه کن به سوی خدا از گناهان خود تا آنکه چون ماه مبارک درآید خالص گردانیده باشی خود را برای خدا و مگذار در گردن خود امانت و حق کسی را مگر آنکه ادا کنی و مگذار در دل خود کینه کسی را مگر آنکه بیرون کنی و مگذار گناهی را که می کرده ای مگر آنکه ترک کنی و از خدا بترس و توکّل کن بر خدا در پنهان و آشکار امور خود و هر که بر خدا توکّل کند خدا بس است او را و بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را:«اللهم إن لم تکن غفرت لنا فیما مضی من شعبان فأغفر لنا فیما بقیه منه…. خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته،ما را نبخشیدی،در روزهای باقیمانده این ماه، ما را ببخش….» خدایا شرط پذیرش توبه،جبران گناه است.اما در این فرصت کوتاه چگونه جبران کنم.خدایا  توفیق دعای خالصانه را از ما مگیر.خدایا کمک کن در این روزها حق همه را رعایت کنم.کینه کسی را بر دل نگیرم.به اوقاتم برکت ده تا یاد تو در آن پر رنگ تر باشد.خدایا لحظه ای ما را به حال خودمان رها مکن.آمین یارب العابدین.

 6 نظر

یاد بزرگان بخیر!

20 اردیبهشت 1397 توسط سماق

درست در همان سالهایی که امام زمان علیه السلام به دنیا آمدند،متولد شد.تمام عمرش در غیبت صغرای امام زمان علیه السلام گذشت.خانواده اش اهل علم و فضیلت بودند.پدر،مادر و دایی او جزء اولین معلمین او بودند.محل سکونت آنها در حوالی شهر ری بود. کسی فکر نمی کرد او بزرگترین شخصیت عالم تشیع در عصر خویش بشود.شهر ری در آن زمان محل آرای مختلف از فرقه های مختلف شیعه و تسنن بود. تعدد آراء و اختلاف های مذهبی از بازار داغ راویان حدیث ناشی می شد.هر گروه و مذهبی سعی داشت احادیث مناسب با دیدگاه های خود را جمع آوری کند.مدت ها بود که مردم به کلاسهای درس اهل بیت علیهم السلام دسترسی نداشتند.درست از شهادت امام رضا علیه السلام به این ور اختناق شدیدی بوجود آمد.رابطه مردم با امامان، توسط نمایندگان ایشان انجام می شد.اوج این اختناق در زمان امام حسن عسکری علیه السلام بود.بنابراین جمع آوری و دسته بندی روایات اهل بیت علیهم السلام تنها کاری بود که از دست علمای شیعه و سنی بر می آمد.کار سنگینی بود.خصوصا با وجود بازار سیاه جعل احادیث.این کار نیاز به علم و تقوای زیادی داشت .علمای اهل تسنن در مدت یک قرن توانستند مجموعه‌ای از روایات را جمع آوری کنند. اما علم و فضیلت این عالم بزرگ چنان بود که باعث شد در کمتر از بیست سال،مجموعه ای از روایات اعتقادی،فقهی و اخلاقی از ایشان به نام مذهب تشیع به جهان اسلام معرفی شود. این مجموعه علمی،جزء اولین منابع مکتوب تشیع است. منبعی که معارف حق اهل بیت علیهم السلام را در معرض دید اهل علم قرار می دهد؛زیرا وقتی عقاید یک گروه یا فرقه به صورت مکتوب درآید،در واقع سندی است که از یک طرف تاریخ آن فرقه را روشن می‌کند و از طرف دیگر چشم انداز آینده را نشان می‌دهد.اما خاصیت دیگر اسناد مکتوب این است که در معرض قضاوت و نقد دیگران قرار می گیرد.بنابراین ارزش یک سند مکتوب ملی،گاهی بیش از ارزش حافظه یک ملت است.جالب این است که امسال روز ۱۹ اردیبهشت هم روز بزرگداشت این شخصیت علمی بود و هم روز اسناد ملی و میراث مکتوب .چه تقارن زیبایی! کتابهای این شخصیت بزرگ که نامش محمد بن یعقوب شیخ کلینی است،اولین سند رسمی تشیع است که هم عظمت تاریخ شیعه را نشان می دهد و هم چشم انداز زیبایی از آینده تشیع را برای همگان روشن می کند. بزرگداشت شخصیت این عالمان برجسته موجب تقویت حافظه علمی و فرهنگی ملت می شود. عالمی که کتاب اصول عقاید خود را به نام اصول کافی، با روایاتی در خصوص ارزش و اهمیت علم شروع کرده است.روایت جنود عقل و جهل از جمله بهترین روایاتی است که او در کتاب خود ذکر کرده است.یکی دیگر از باب های کتاب او،باب ایمان و کفر است که روایت های آن ،به بسیاری از سوالات و شبهات فرقه های انحرافی پاسخ می دهد.به طور مثال در یک روایت، از امام صادق علیه‌السلام سوال می شود که اسلام چیست؟امام علیه السلام میفرمایند:«نام دین خداست.که قبل از شما دین خدا بوده و بعد از شما نیز چنین خواهد بود.هرکس به دین خدا اعتراف نماید،مسلمان است و هرکس به آنچه خداوند امر کرده عمل نماید،مؤمن است.»

 نظر دهید »

سواد رسانه ای چیست؟

23 بهمن 1396 توسط سماق

روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می تواند کمک کند. سواد رسانه ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه».
برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می کردیم. سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی کردن کلمات را یاد می گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه ای از دانش ها در کنار مهارت ها به اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد. 

 

رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.

همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.

 نظر دهید »

حدیث کساء

30 بهمن 1395 توسط سماق

ایام فاطمیه را با روایتی از فاطمه سلام الله علیها درباره یک خاطره از یک رویداد زیبا از خانواده اش پیگیری کنیم.روزی که تمام خانواده دور هم جمع شدند زیر کساء یمانی پیامبر.وقتی امیرالمؤمنین از فضیلت این دورهمی زیر کساء یمانی سؤال میکنند،رسول خدا صلی الله علیه و آله اینگونه پاسخ میدهند که شیعیان ما هرگاه در جمع خود از این دورهمی سخن بگویند،رحمت خدا شامل حالش میشود و فرشتگان بر آنها استغفار میکنند،غم وغصه هایشان تمام میشود و حاجاتشان برآورده میشود.به تعبیر امیرالمؤمنین رستگاری و سعادتی است که نصیب شیعیان شده است.

ایام فاطمیه ما دورهمی های زیادی را تجربه میکنیم. از مجالس روضه خوانی و دعا تا سخنرانی و بزرگداشت مقام حضرت زهرا.اما خواندن حدیث کساء در مجالسمان آنقدر که باید و شاید رونقی نداره.اوج حدیث کساء آنجاست که خداوند ایشان را معرفی میکند که زمین و آسمان را برای محبت این پنج نفر آفریدم که زیر کساء جمع هستند و بعد که میخواهد از ایشان نام ببرد.ابتدا از قلب خانواده که بانوی دو عالم است نام میبرد و باقی افراد را با نسبتی که با او دارند ذکر میکند«هم فاطمه و أبوها و بعلها و بنوها».محبت این خانواده آنقدر زیاد است که جبرئیل این بار خود از خداوند میخواهد که بر این جمع وارد شود و از بازتاب دورهمی این خانواده در ملکوت آسمانها با پیامبر سخن بگوید و اولین کسی باشد که بر این خانواده الهی سلام میکند.

قلب خانواده یعنی دختر،همسر و مادر یعنی جنس زن که مظهر عاطفه و محبت است .عامل جمع شدن و دورهمی است.هرکه وارد خانه میشود ابتدا سراغ ایشان را میگیرد.وجودشان آرامش و صمیمیت به همراه میآورد و نبودشان دلتنگی و احساس افسردگی با خود دارد.

 نظر دهید »

لاله

08 بهمن 1393 توسط سماق

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

حــیـــــات

خوش آمدید
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • لاله
  • فضای مجازی
  • مناسبت ها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس